روانشناسی بالینی
وسواس بیماری غیر ارادی

وسواس بیماری غیر ارادی
وسواس عبارت است از یکسری افکار تکراری یا تصویرهای ذهنی که به صورت ناخواسته و ناخوانده و تکرار شونده اتفاق میافتد، این بیماری از روی میل و اراده افراد نیست و کاملا غیر ارادی هست.
علائم وسواسی معمولا در اواخر نوجوانی و یا اوایل بزرگسالی شروع میشود ولی ممکن است برخی از علائم در کودکی نیز ظاهر شود.
شخصی بیان میکند من در مدیریت خودم خیلی موفق نبودهام، زیرا من معمولاً همزمان سه وسواس را پردازش میکنم. اما چند استراتژی هرازگاهی به من کمک کرده است، که برای شما نقل میکنم.
- به مسیر خود برگردید، یکی از مفیدترین تجسماتی که هنگام وسواس به کار میگیرم این است که تصور کنم ذهن من اتومبیلی است که در امتداد بزرگراه رانندگی میکند. وقتی من دچار یک وسواس میشوم، نمیتوانم پشیمانی، ناامنی یا خدای ناکرده مخلوطی از این دو را کنار بگذارم، من به راحتی تصدیق میکنم که از جاده خارج شدهام. باید ماشین را به بزرگراه برگردانم. وقتی در یک حالت وسواسی به سر میبرم، مثلاً هر پنج ثانیه یک بار آن تمرین را انجام میدهم.
- توقف کنید. تکنیک دیگری که من از آن استفاده میکنم تجسم است، صرفاً تجسم علامت توقف است. شاید بگویید که خلاق نیستم ولی برای تجسم کردن نیازی به خلاقیت نیست، برای بیرون آوردن اشکالات از سرتان نیازی به تصاویر فانتزی ندارید. هر وقت افکار من به تنهایی زندگی میکنند، علامت توقف را تجسم میکنم.
برخی از روانشناسان شیوهای را توصیه میكنند كه میتوانید برای یادآوری خود انجام دهید. (همانطور كه علامت ایست را تجسم میكنید)، مانند ضربه زدن به مچ دست، چیزی كه مشهود است شما باید افكارتان را به واقعیت برگردانید.
- به حرکت خود ادامه دهید. شما بعد از استفاده از تکنیک تجسم، ذهنتان همچنان به آن نقطه برمیگردد، تجزیه و تحلیل هر مسئله از زوایای مختلف برایتان امکان ندارد. دیگر نمیتوانید تحمل کنید و به هر شکل ممکن حرکت میکنید.
بیماران وسواسی و توقف در گذشته
اگر سر کار باشم به دستشویی میروم، اگر در خانه باشم در اطراف بلوک قدم میزنم. اگر در یک مهمانی در یک گفتگو باشم بهانهای میآورم و به قسمت دیگری از اتاق میروم. من تمام تلاشم را میکنم تا بتوانم شرایط خود را به هر روشی که بتوانم (از نظر اجتماعی قابل قبول) تغییر دهم، زیرا تغییر مکان گاهی اوقات باعث میشود ذهنم از فکرهای آزاردهنده دور شود.
- دیوانه شوید. برخی از افراد میگویند که خشم در حال تبدیل شدن نیست، اما تحقیقات جدید منتشر شده نشان میدهد که خشم گاهی اوقات میتواند به سطح شادی و رفاه کمک کند. در این مطالعه، شرکت کنندگانی که قبل از انجام یک کار مقابلهای موسیقی خشمگین را انتخاب کردند سلامت روانشناختی بیشتری نسبت به شرکتکنندگان انتخاب کننده موسیقی شاد نشان دادند.
گروه اول رضایت بیشتر از زندگی، نمرات بهتر و شبکه قویتری از دوستان را گزارش کردند. پس اشکالی ندارد که در مورد وسواس،گاهی اوقات عصبی و خشمگین شوید.
- مراقب چمدانهای قدیمی باشید. بیشتر آنچه نمیتوانیم رها کنیم ریشه در اتفاقات گذشته دارد. ما نمیتوانیم برگردیم و آن را تغییر دهیم، اما درک اینکه چرا ما کاری را انجام میدهیم گاهی اوقات سرنخی در مورد شکستن الگوهای این بیماری ارائه میدهد. “پس ما تاریخچه شخصی خود را مدیون چه چیزی هستیم؟” روانپزشک مشهوری میگوید. “مطمئناً ما توسط آنها شكل گرفتهایم و اگر میخواهیم از اشتباهات مكرر كه باعث میشوند در طولانیمدت گرفتار شویم، خودداری كنیم نیاز است که از اشتباهات خود درس بگیریم.”
- تحریفات را مشخص کنید. برخی از خطاهای شناختی معمول را بیان میکنیم، به این موارد توجه داشته باشید:
- ریسک بیش از حد، آسیب و خطر
- کنترل بیش از حد و کمالگرایی
- تفکر فاجعه بار
- تفکر سیاه و سفید یا همه چیز
- تردید مداوم
- تفکر جادویی
- خرافات اندیشی
- عدم تحمل و عدم اطمینان
- مسئولیت بیش از حد
- سوگیری بدبینانه
- عدم تحمل اضطراب