ویژگیهای افراد با خودکارآمدی پایین
خودکارآمدی زمانی است که به تواناییهای خود برای انجام برخی کارها اعتقاد بالایی داشته باشیم. یک فرد خلاق که آرزوی موفقیت دارد باید قبل از قدم برداشتن برای رسیدن به اهدافش به هنر خود اعتماد کند. خودکارآمدی یک روش عینی برای درک و تصدیق آنچه واقعاً قادر به آن هستیم است. خودکارآمدی پایین
افراد دارای خودکارآمدی پایین آرزوهای ضعیفی دارند که غالباً منجر به ناامیدی و عدم تکمیل خود میشود (مارگولیس و مک کیب، 2006).
افرادی که دارای خودکارآمدی پایین هستند معمولاً دارای ویژگی های زیر هستند:
- آنها به دلیل ترس از شکست از پذیرش چالشها اجتناب میکنند.
- اعتقاد راسخ دارند که توانایی انجام کارهای پیچیده را ندارند.
- روی شکست ها و ناملایمات به عنوان کاستیهای شخصی تمرکز میکنند.
- نسبت به خود اعتماد به نفس کمتری دارند.
- فاقد احساس تعهد نسبت به آثار خود هستند.
- این افراد به سرعت علاقه خود به فعالیتها و کارهایی که بخشی از آنها بودند را از دست میدهند.
- بدون تلاش در انتظار نتیجه هستند.
- بسیار مستعد ابتلا به افسردگی و اضطراب در مواجهه با شکست هستند.
- آنها بیشتر روی نقاط ضعف خود تمرکز میکنند.
بندورا اظهار داشت كه كنش متقابل عوامل محيطي با افرادي كه داراي خودكارآمدي كم و زياد هستند چهار متغير را پيش بيني ميكند (بندورا ، 1997):
- موفقیت، فردی که دارای خودکارآمدی بالایی است در یک محیط مثبت احتمالاً موفق میشود و احساس انگیزه زیادی نسبت به خود دارد.
- افسردگی، فردی با خودکارآمدی پایین که در یک محیط منفی باقی بماند احتمالاً با شکست هایی روبرو خواهد شد و در یک حالت روحی افسرده قرار میگیرد.
- بی علاقگی، افراد با خودكارآمدي پايين كه در محيط مثبتي باقي ميمانند، هنگامي كه تلاشهايشان ناكام ميماند و تأييد نميشود، بيانگيزه و درمانده ميشوند.
4- به حداکثر رساندن تلاش، افرادی که دارای خودکارآمدی بالایی هستند در یک محیط بدون پاداش بیشتر تلاش خود را برای دستیابی به تغییرات مطلوب در زندگی تشدید میکنند.
کسانی که خودکارآمدی پایینی دارند همیشه دچار اضطراب هستند و دائماً با خود میگویند نکند با شرایطی روبرو شوم که نتوانم انجام دهم.
علل خودکارآمدی پایین
این افراد معمولاً در کودکی به آنها توجه نشده است و احساس ارزشمندی را از اطرافیان خود دریافت نکردند و به این دلیل از دیگران احساس خشم دارند، ولی چون خود را ضعیف میدانند خشم خود را بروز نمیدهند و این هیجان سرکوب میشود و در بزرگسالی به شیوههای مخرب بروز میکند و تبدیل به احساس حقارت میشود،
و چون این احساس درونی و همیشگی است از احساس عبور میکند و به عقده تبدیل میشود شاید احساس حقارت چیز بدی نباشد ولی نحوه مواجهه با آن مهم است برخی از این احساس انگیزه میگیرند و برخی رفتارهای اشتباه از خود نشان میدهند.
مثلاً دیگران را خراب میکنند، خود را دائماً سرزنش میکنند، در مورد کمبودهای خود واقعیت را نمیگویند و در مورد تواناییهای خود اغراق میکنند، از اجتماع فاصله می گیرند، احساس خودشیفتگی دارند.
این افراد معمولاً به زندگی با هدف، اعتقاد قلبی ندارند و فقط در ظاهر آن را بیان میکنند و اگر هم اعتقاد واقعی داشته باشند کاری برای دستیابی به آن انجام نمیدهند، این افرد مسئولیتپذیر نیستند و همیشه دیگران را مقصر میدانند و اعتقاد دارند دیگران باید تغییر کنند و به شدت متوقع هستند.
افراد با خودکارآمدی پایین در زمینه فکری مالی و عاطفی استقلال ندارند، معمولاً در تصمیمگیریها دچار مشکل میشوند، در برقراری رابطه عاطفی با دیگران به بن بست میخورند و نمیتوانند افراد را در کنار خود نگه دارند و برای این کار تلاشی نمیکنند،
این افراد با این خصوصیت دوست دارند از واقعیتهای زندگی دور شوند و دائم بر روی همه مسائل سرپوش بگذارند، کسانی که خودکارآمدی پایینی دارند برای رشد آن باید به تغییر نگرش و رفتار خود بپردازند و این تغییر با کسب آگاهی و تمرین کردن امکان پذیر است.